English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6547 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
misconduct penalty U جریمه 01 دقیقه اخراج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
minor penalty U خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
major penalty U اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
roundest U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
round U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
finable U جریمه دار محکوم بدادن جریمه سزاوارجریمه
out U اخراج کردن اخراج شدن
outed U اخراج کردن اخراج شدن
red card U علامت اخراج اخراج بازیگر
out- U اخراج کردن اخراج شدن
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
hour U 06 دقیقه
half hour U 03 دقیقه
From moment to moment . Every minute. U آن به آن ( هر دقیقه )
whipstitch U یک دقیقه
hours U 06 دقیقه
line per minute U خط در دقیقه
wait a second U یک دقیقه
minute U دقیقه
minute U : دقیقه
min U دقیقه
ampere minute U امپر- دقیقه
rev U گردش بر دقیقه
rpm U گردش بر دقیقه
revs per minute U گردش بر دقیقه
revolutions per minute U گردش بر دقیقه
revolution per minute U دور در دقیقه
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
rpm U گردش در دقیقه
number of revolutions U گردش بر دقیقه
watt minute U وات- دقیقه
rate of fire U تعدادتیر در دقیقه
beats U تعدادپاروزنها در هر دقیقه
beat U تعدادپاروزنها در هر دقیقه
quarter hour U پانزده دقیقه
full-time U 09 دقیقه بازی
rotational speed U گردش بر دقیقه
speed of rotation U گردش بر دقیقه
exact sciences U علوم دقیقه
revolutions per minute U دور بر دقیقه
revs per minute U دور بر دقیقه
rpm U دور بر دقیقه
speed of rotation U دور بر دقیقه
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
rev U چرخش بر دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
mathematics U علوم دقیقه
rotational speed U دور بر دقیقه
rotational speed U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U دور بر دقیقه
rev U دور بر دقیقه
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
subtility U نکته باریک دقیقه
180 strokes a minute U ۱۸۰ ضربه در دقیقه
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
Wait a minute . U یک دقیقه مهلت بده
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
cyclic rate U تعداد تیردر دقیقه
cyclic rate U نواخت تیر در دقیقه
megacycle U یک میلیون دوردر دقیقه
rpm U مخفف دور در دقیقه
forfeits U جریمه
forfeit U جریمه
sconce U جریمه
forfeited U جریمه
forfeiting U جریمه
response cost U جریمه
finest U جریمه
fined U جریمه
penalties U جریمه
fine U جریمه
penalty U جریمه
amercement U جریمه
mulct U جریمه
forfeiture U جریمه
minute hand U عقربه دقیقه شمار ساعت
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
The train was 10 minutes late. U قطار 10 دقیقه دیر رسید
sconce U جریمه کردن
forfeits U جریمه کردن
surtax U جریمه مالیاتی
mulct U جریمه دادن
forfeits U جریمه دادن
penalising U جریمه کردن
demurrage U جریمه تاخیر
forfeiting U جریمه کردن
forfoitable U جریمه بردار
forfeitable U مستوجب جریمه
forfeiting U جریمه دادن
finable U جریمه بردار
they mulcted him U او را جریمه کردند
pecuniary U جریمه دار
penalized U جریمه کردن
amerceable U قابل جریمه
backwardation U جریمه دیرکرد
penalizing U جریمه کردن
penalises U جریمه کردن
liable to fine U مشمول جریمه
penalised U جریمه کردن
penalizes U جریمه کردن
penalize U جریمه کردن
forfeited U جریمه کردن
penalties U تاوان جریمه
finest U جریمه کردن
fined U جریمه کردن
penalty U تاوان جریمه
forfeited U جریمه دادن
forfeit U جریمه کردن
fine U جریمه کردن
forfeit U جریمه دادن
Let me think a moment . U بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Tell him, he needs to wait for a moment. U به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
at the elventh hour U دقیقه نود کاری انجام دادن
penalty clauses U ماده یا بند جریمه
surcharge U بعنوان جریمه گرفتن
surcharges U بعنوان جریمه گرفتن
assess U جریمه کردن ارزیابی
penalty clause U ماده یا بند جریمه
mulct U عیب جریمه کردن
part [ial] payment of a fine U پرداخت قسمتی از جریمه
assesses U جریمه کردن ارزیابی
assessed U جریمه کردن ارزیابی
assessing U جریمه کردن ارزیابی
tempos U سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
paged U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
page U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
pages U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempo U سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
forfeits U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
forfeit U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
sanctioned U مجوز جریمه ضمانت اجرا
fined U جریمه گرفتن از صاف کردن
sanction U مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning U مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctions U مجوز جریمه ضمانت اجرا
fine U جریمه گرفتن از صاف کردن
finest U جریمه گرفتن از صاف کردن
surcharge U مبلغ جریمه نرخ اضافی
forfeited U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
scot ant lot U جریمه یامالیات دسته جمعی
surcharges U مبلغ جریمه نرخ اضافی
forfeiting U بطور جریمه یاتاوان گرفتن
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
timed U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
times U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
time U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
deportation U اخراج
disqualifying U اخراج
evictions U اخراج
eviction U اخراج
ejection U اخراج
dislodgement U اخراج
foul out U اخراج
excomminucation U اخراج
lay off U اخراج
deposal U اخراج
disqualify U اخراج
extrusion U اخراج
banishment U اخراج
expulsions U اخراج
exclusion U اخراج
deport U اخراج
deported U اخراج
deporting U اخراج
deports U اخراج
the boot U اخراج
firing U اخراج
dismissal U اخراج
rustication U اخراج
expulsion U اخراج
evacuation U اخراج
ouster U اخراج
out lawry U اخراج
dismissals U اخراج
disqualifies U اخراج
disqualified U اخراج
to get off cheaply U بدون جریمه سنگین رها یافتن
to get off lightly U بدون جریمه سنگین رها یافتن
to get off easy U بدون جریمه سنگین رها یافتن
to forfeit something U چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
to lose something U چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
liquidated damages U پرداختن جریمه جهت فسخ قرارداد
expel U اخراج کردن
ousting U اخراج کردن
ousts U اخراج کردن
expulsion U اخراج از کشور
expulsions U اخراج از کشور
out U اخراج بازیگر
xenelasia U اخراج بیگانگان
out- U اخراج بازیگر
ousted U اخراج کردن
send down U اخراج کردن
oust U اخراج کردن
suspension U اخراج موقت
Recent search history Forum search
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
16:42 PM
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com